رمشک
،وب سایت خبری، رمشک،دهستان رمشک
 
الاچیق های سنتی رمشک،ساخت ساز الاچیق، رمشک آپلود عکس آيا از زندگي يكنواخت در خانه هاي تكراري و آپارتمان نشيني خسته شده ايد؟ o550914_.jpg آيه به فكر تغيير و تحول در محل زندگي خود هستيد؟ آيا به فكر جذب گردشگر و مشتري هستيد؟ ما به شما آلاچيق سنتي اربابی را پيشنهاد ميكنيم با بيش از⑩ سال فعاليت در زمينه ي آلاچيق سازي با كادري متخصص و با مهارت بالا ساخت آلاچيق در اكثر شهرهاي بزرگ ايران از جمله °مشهد ° اصفهان ° شيراز *بوشهر ° كرمان °و غیره ° بندرعباس و شهرهاي شمالي كشور ساخت و تحويل آلاچيق در كمترين زمان و نازلترين قيمت ساخته شده از شاخ و برگ نخل و درختچه ي داز ساخت آلاچيق در طرح ها و اندازه هاي مختلف مقاوم در برابر: زلزله-طوفان-برف و باران مناسب براي : باغ -ويلا-حياط منزل-رستورانهاي سنتي كافي شاپهاي ساحلي و فضاي باز-پشت بام وغيره ارتباط با پیمانکار 989179458322+ ‏ ‏ عکسهای،الاچیق،سنتی،رمشکی, توپ،کپر،لهر, ارتباط با پیمانکار(استاکار) ارتبـاط : تلـفن هــمراه ‏ ‏ 09179458322 >===> تلفن : همراه,,# 09136137907 ایدی تلگرام جهت دریافت عکس ,تصاویر, الاچیق ها به ایدی ذکر شده در تلگرام, مراجعه, فرمايد, allachigheTaks@ کانال تلگرام سـاخـت سـازــ الاچـیق ــ سنتی ــ کپـــر ساخت ساز الاچیق ✓سنتی✓ https://telegram.me/allachigheTaks سـاخـت سـازــ الاچـیق ــ سنتی #ساخت ساز الاچیق،توپ،کپر،لهر،رمشکی،رمشک، '"'"'''''''›'''''''''›""""""»"""""""""""""»"""""""""""""»""""""""» برای توضيحات, اطلاعات, بيشتر, و نمونه کار, الاچیق های, سنتی, رمشکی, روی خرید پستی کلیک نماید.شما به صفحه راهنما هدایت میشین. 1700000 تومان


داستان غم انگیز

 

داخل کیف دانشجوی دختر چه چیزی بود؟

 

یک داستان غم انگیز

 

در یک دانشگاه دخترانه نیروهای تجسس برای بازرسی آمده بودند و در تمام کلاس های دانشگاه رفته و به تفتیش کیف دختران می پرداختند، یکی یکی کیف ها را بازرسی می کردند

 

داخل کیف ها کتاب، دفتر و اوراق ضروری بود. هیچ چیز ممنوعی یافت نشد. البته یک کلاس باقی مانده بود که اتفاقا جای همین حادثه است.

 

گروه بازرسی داخل کلاس شدند و از همه دختران درخواست کردند که کیف هایشان را باز کرده و جلو بگذارند. در گوشه سالن یک دانش آموز نشسته بود که نگران به نظر می رسید و با زیرچشمی به گروه تجسس نگاه می کرد و عرق شرم بر پیشانی اش جاری بود و کیفش را محکم در دستانش گرفته بود.

 

بازرسی شروع شده بود، هرچی نوبت او نزدیک ترمی شد، نگرانی اش بیشتر و بیشتر می شد.

 

بعد از چند دقیقه تیم بازرسی پیش دختر آمدند، اما او کیفش را محکم گرفته بود، گویا که با زبان سکوت می خواست بگوید که شما هرگز نمی توانید این (کیف) را باز کنید.

 

به او گفته شد: کیف را باز کن!

 

او به طرف ماموران نگاه می کرد و زبانش بند آمده بود و کیفش را محکم به آغوشش گرفته و حاضر نبود به ماموران تحویل دهد!

 

ماموران مجدد درخواستشان را تکرار کردند

 

ناگهان دختر با صدای بلند فریاد زد: نه! من نمی توانم کیفم را به شما بدهم!

 

تمام نیروهای گروه تجسس پیش دختر آمدند

 

بگو مگوی سختی شروع شد

 

تمام دانشجوهای کلاس نگران شدند

 

 چیست...؟

 

بالاخره کیف دختر از او گرفته شد.

 

تمام دانشجوها ساکت بودند

 

معلوم نبود چه اتفاقی می افتد

 

آخر داخل کیف چه چیزی بود؟

 

تیم بازرسی کیف دختر را گرفته و به دفتر بردند، باران اشک از چشمانش جاری بود و با بغض به آنها (ماموران) نگاه می کرد که جلوی همه او را رسوا کرده بودند.

 

او را نشاندند، رئیس دانشگاه گفت: کیف را باز کن، دختر کیفش را باز کرد

 

یا الله! داخل کیف چه بود

 

شما چه فکر می کنید؟ آیا داخل کیف چیزی ممنوعی بود؟ آیا تصاویر مستهجن بود؟

 

قسم به الله چنین چیزی نبود

 

داخل کیف چی بود؟.... چند تکه نان!!! و تکه های باقی مانده ساندویچ!!!

 

فقط همین و نه چیزی دیگر

 

وقتی در این مورد با او گفتگو شد. اینچنین بازگو کرد: تمام دانشجوها وقتی صبحانه می خورند من یواشکی تکه های باقی مانده نان را جمع می کنم ، چیزی خودم می خورم وبقیه را برای خانواده ام می برم. بله! برای مادر و خواهرانم

 

تا که برای ناهار و شام چیزی داشته باشند که بخورند!!! چرا که ما تنگدست و فقیر هستیم، سرپرستی نداریم، کسی هم خبری از ما نمی گیرد، و دلیل انکار از بازکردن کیفم فقط همین بود که مبادا همکلاسی ها و دوستانم ازوضعیت من مطلع شوند وبعدمایه شرمندگی من شود.

 

بابت اسائه ادب و جسارتم از سما پوزش می طلبم.

 

بله دوستان! این حقیقت را خواندید و شنیدید، اشک در چشمان شما حلقه زد

 

پروردگار هر شخصی را از چنین مجبوری نجات دهد و هیچکس چنین روزی را نبیند.

 

برادران و خواهران! این صحنه یکی از صحنه های دردناکی است که ممکن است در همسایگی ما و شما باشد و ندانیم یا بسا اوقات این افراد را نبینیم و از حال آنها اطلاعی نداشته باشیم.

 

عموما مردم، اخبار جهان را از هر گوشه و کنار پیگیری می کنند اما از همسایه و فامیل خود خبری ندارند!

 

به افراد مستمند و فقیر کمک کنید چرا که فقیر شدن زمان نمی برد.

 

  • نوشته : نظام اربابی پور
  • تاریخ: چهار شنبه 10 شهريور 1395برچسب:داستان ،غم، انگیز،,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 545 صفحه بعد


    lovenar

    نظام اربابی پور

    lovenar

    http://lovenar.loxblog.com

    رمشک

    داستان غم انگیز

    رمشک

    كد ساعت و تاريخ

    با سلام خدمت شما دوست عزیز نظامم اهل دهستان رمشک از توابع شهرستان قلعه گنج استان کرمان رشته درسیم هستش علوم انسانی حتما به وب شما هم سرمیزنم وخوشحال میشم اگه توی نظرسنجی شرکت کنید و یا عضوخبرنامه بشید متشکرم. ‏ با عرض سلام و خوش امد گویی خدمت شما بازدید کننده گرامی در این وب سعی در معرفی دهستان رمشک در دنیایی مجازی داریم که البته مطالب دیگری هم قرار خواهد گرفت در حدتوان

    رمشک